خورشید ما ، کم کم دارد ومیمیرد ، ویلدای ما گم شده ویلدی سهمناکتری مانند یک چادر بزرگ سیاه بر روی عالم افتاده است .
از جمله پوشش ها تنها روپوش سیاهی برتن وچارقدی سیاه وبا روبندی سیاهتر که چهره هارا بپوشاند دنیا ، دنیای ارواح پریشان است .
در اینسوی دنیا کوشش کردم که یلدارا بر پا بدارم ناگهان پیرزنی دچار خونریزی وبیماری شد حال باید بانتظار او در اطاق عمل نشست ویا ….. همه چیز را بهم ریختیم وشام یلدارا کنسل کردیم ومن دوباره درتاریکی خانه با چند شمع خواهم نشست وبه اشعار حافظ وسعدی دلخوش میکنم ویا فیلمی میگذارم تماشا کنم تا این شب سیاه بپایان برسد هنوز معلوم نیست که آیا خورشید میمیرد ویا برتاریکیها پیروز میشود درحال حاضر مردان همه دارای محاسن وریش شده اند آلفونسو قهرمان اتومبیل رانی دنیا که سالها فراری را میراند امروز درکسوت امام حسین با ریش بلند خضاب بسته ودندانها مصنوعی ، اگر یک عمامه بسر بگذارد ویک عبا با خود امام حسین فرقی ندارد ، گویا این ریش نمادی است که ما نمیشناسیم !!!
شب یلدا ، برای خودم روی فرش کهنه ونخ نما شده ام خواهم رقصید وشراب را سر خواهم کشید در گیلاسهای کریستال وبمناسبت طلوع خورشید بزمی بپا خواهم داشت من دختر زمینم در من گنجی پنهان است که هیچکس نمیتواند آنرا بیابد آنقدر خواهم رقصید تا فراموش کنم شعله های آتش جهنم تا کجا زبانه میکشند آنقدر خواهم رقصید تا ستاره زهره عشوه گر در افق بامدادی پدیدار گردد وتو شب را از روز نشناسی . من نخواهم گذاشت یلد اگم شود ، خورشید ما پیروز است نه پیزوری .
ثریا ایرانمنش . جمعه . 12 دسامبر 2014 میلادی . اسپانیا .
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر