یکشنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۸

خفه خون ناحق

داشتم ملافه هایم را عوض میکردم ، دیدم همه سبزند؟! درگلدان

روی میز حمام یک گل ژرورای مصنوعی سبز پیداکردم ، دیدم

همه جا سبز است ، سبز ، سبز.

با خود گفتم تورا چه سننه؟ تورا کجا میبرند ؟ عوامل زیادند ودوردنیا

درحال گردش وهر لحظه وجودشان را اعلام میدارند ، بعد هم دوستان

که منافع دارند ، کم کم از تو فاصله میگیرند چون نمبدانند که چه میشود

» بتو توصیه میشود که خفه شوید « منهم خفه خون ناحق گرفتم !!!

تنها باخودم فکر میکردم که سی سال پیش شعارها ها با امروز چه

اندازه فرق کرده است .

آنروزها میگفتند :

فلانی ، حیا کن ، سلنتطو رها کن !اما امروز میگویند ما اهل کوفه نیستیم ، ....اما نمیگویند فلانی حیا کن ولایت و رها کن ،

آنها باین ولایت احتیاج دارند ، منظورم ولایت ایران است !!!!!!

............. ثریای گم شده از صحنه

 

هیچ نظری موجود نیست: