شهری وکشوری که :
سر زمین رویاها وآرزوهای من بود ، چه روزگاری درحسرت دیدن آن سوختم سرزمین موسیقی وشعر وشراب وزیبایی .
همسرم گفت : برای ماه عسل ترا به وین میبرم تا تالار اپرا را نیز از نزدیک ببینی درعوض سراز شهر لاهیجان ومزارع چایکاری درآوردیم !
هرسال در روز اول ژانویه تنها دلخوشی من این است که جلوی تلویزیون به تماشای اجرای زنده موسیقی که از آن سرزمین پخش میشود ، بنشینم بخصوص اگر رهبری ارکستر را ( دانیل بارنبویم ) به عهده داشته باشد گاهی آرزو میکنم ایکاش یک شاخه از آن خرمن گلهایی بودم که جلوی تماچیان صف کشیده ومن میتوانستم از نزدیک بر دستهای او بوسه بزنم .اولین بار درچهل سال پیش اورا درانگلستان روی صحنه دیدم که داشت ارکستر سنفونیک را رهبری میکرد اجرای( سنفنونی نهم بتهوون) ومن چقدر آنروز گریه کردم ؟ .
چهار سال است که او بطور مرتب رهبری میهمانرا بعهده میگیرد ، دیگر پیر شده روز گذشته در یک مانتوی مشکی بلند که همه پیکر فرسوده اش وباسن بزرگ او را میپوشانید روی صحنه بود آهسته دست درجیبش کرد دستمال سپیدی را بیرون آورد عرق پیشانی وآب بینی اش را گرفت ودوباره آهسته دستمال را درجیب گذاشت درحالیکه چوب رهبری دردست دیگرش بود مانند هرسال آثاری از یوهان اشتراووس، والس دانوب آبی ، جنگلهای وین ، والس رومانیک ، پولکا ومارش وچند صحنه باله که چاشنی آن کرده بودند والبته چند تبلیغات کوچکی که کمتر به نظر دیگران میامد ، " بیزنس همه جا رخنه کرده است حتی درتالارهای موسیقی ورقص "همه سالن پر بود لژها همه اشغال شده بودند کسانیکه سالها وسالها درلیست انتظار میایستند تا دراین روز درسالن حضور پیدا کنند ، پرنس ها پرنسسها بانوان ومردان تجارت پیشه وصد البته نوکیسه ها !
او به هنگام پایان کنسرت دست یک یک نوازندگارا بوسید وبا آنها دست داد نمیدانم شاید این آخرین باری باشد که روی صحنه میرود قبلا روی سن واقعا به هنگام رهبری میرقصید اما روز گذشته پر سنگین بود | اگر گوینده ومجری برنامه اسپانیایی مجال میداد بهتر میتوانستم بفهم |
او یهودی ، روسی است که درآرژانتین به دنیا آمده است . خوب خلایق هرچه لایق .
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / 2014/1/2 میلادی /
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر