چه دنیا خوبی داشتیم ، دنیای همینگوی بود / تولستوی بود/نورگنیف
بود / آنا کارنیای گناهکار که باید میمرد دافنه دموریه ومارگارت میچل
که همه برباد رفتند نه دنیای ( فونداسیون ) ها بود نه حراجیهای
-بزرگ تا فرشته بسازند وسپس اموال فرشته را حراج کنند برای
فونداسیون!!! چه دنیای خوبی داشتیم شبها درجمع شب زنده داران
وشاعران ونویسندگان وبحث برسر آوازه خوان ، نه آواز !
دیدن فیلمهای سرتاسر عشقی وعشقهای پنهانی همه شور وفد اکاری
کمی هم تفنگ بازی !
سحر را هی خانه شدن از بوی دود سیگار وآوای موسیقی جاز
پای به خیابان ساکت گذاشتن وبه صدای زمزمه آبی درجویبار گوش
سپردن باد خنک صبگاهی وتماشای آن جام طلا که از پشت کوهها
سر میزد.
چه دنیای خوبی داشتیم رقص درباشگاه شرکت نفت ، دردانسیگ ها
وباشگاه ههای معروف وکافه نادری وقهوه ترک تماشای بچه های
کوچک که درپیاده روها بی هیچ ترسی بازی میکردند وسنگ ریزه
را جمع آوری کرده بسوی جویبار می انداختند ویا به وسط خیابان
آنگاه سر کشیدن به کتابخانه ها وصفحه فروشی های معروف واینکه
تازه چه کتابی از زیر چاپ درآمده است ؟
وچقدر آن سانسور شده ، شاملو با پریای خود عشق میکرد و
نادر پور هنوز سر خم نکرده بود فروغ تازه از عصیان بیرون آمده
بود وتازه راه خودرا یافته وداشت میرفت که مرگ اورا ربود
بازار میوه طبق لبو فروشی بابخارداغ لبو که از روی آن برمیخاست
وسپس راهی کارهای روزانه وبزرگترین .........
عشق ما جدول کلمات متقاطع بود!!! کمتر کسی چیزی را برای فردا
ذخیره میکرد تنها خاطره وها ویادبودها بودند که همه را سرگرم میکرد
خبر حراج جواهرات ستاره بزرگ مرحومه الیزابت تیلور با یک
رقم نجومی همه را سر جای خود میخکوب کرد ، درآمد آن به کجا
وبه چه کسی میرسد ؟ به .....فونداسیون خیریه ایدز وایدزیها هنوز
دارند جان میکنند ویا میمیرند .
امروز بهترین شغلها تشکیل یک سازمان خیریه ویا فونداسیون است
یک شغل پر درآمد وبی دردسر ، ترا ازنربان ترقی بالا میبرند وسپس......
هرچه داری متعلق به همان کسانی است که زیر بازوی ترا گرفتند
سازمان خیریه برای کمک به حیوانات ، کمک به فلان وبهتر است
دیگر حرفی زده نشود وبانتظار حراجی های مهمتری باشیم ازآنچه
که چپاوول شده تا آنچه که بزرگان روی سر ویا روی سینه ویا بازو
خود دارند .
ثریا/ اسپانیا/ پنجشنبه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر