شنبه، مهر ۲۴، ۱۳۹۵

میان پرده

من هیچگاه کشورهای اسکاندیناوی را ندیده ام وهیچگاه هم سعی نکردم که درباره آنها چیزی بخوانم ویا بدانم ، اصولا آنجا را  سر زمین  تاریکیها میخواندم چگونه ممکن است شش ماه تما م شب باشد وشش ماه تمام روز ، فصلها کجا میروند ؟ بهار چگونه پیدا میشود ؟ از سوییس بالاتر نرفتم .
تنها هانس کریستین آندرسون دانمارکی ونوبل و برادران گریم را میشناختم  که آنها هم آلمانی سوئدی بودند ، امروز خیلی ازاین بابت احساس کمبود میکنم  بخصوص نوشته های آن دوست که دردست منست نشان میدهد که چقدر این سر زمینها پیشرفته وانساندوست بوده اند وحالا میفهمم که پس از وقوع انقلاب شکوهمند اسلامی ! چگونه همه سر بسوی این بهشت گذاشتند وچگونه باجیبهای داغ شده برگشتند ! اکثر آنها از هما ن جنوب شهر ویا شهر ستانها بودند که امروز صاحب جاه ومقامند .
میدانستم که سوئد اولین کسوریست که به زنانش حق رای داد وکورتاژ را آزاد اسخت اما درعین حال دراین گمان بودم که سرزمینهای بی درو پیکر و آنچنانی میباشند ،  شاید هم باشند آنچه که مرا وادار باین  نوشتار ( میان پرده ) کرد این بود که این سرزمینها بر خلاف سر زمینهای داغ هیچگاه میل ندارند صاحب نامی شوند وبا باز مانده ای از خودشان بجای بگذارند تا نام آنهارا نگاهدارد مگر درزمینه کشف واقتصاد ، برعکس پسر عموهایشان هیچگاه نباید حتما پسری داشته باشی تا همه نام واموالت باو برسد ، زنان حق بیشتری را احراز کرده اند ، بر عکس سر زمین ما هیچکس نمیگوید که من فرزند فلان ابن فلان ابن فلانی هستم ویا نوه فلانی ،   بعقیده من اگر نسلی باید بماند برجای میماند واگر قرار است نابود شود واز بین برود میرود واین نسلهای کوچک وبیمارند که زود مانند یک ویروس رشد میکنند وسپس اطرافشانرا آلوده ساخته و با یک پوف امشی از بین خواهند رفت  اصالت را نمیتوان خرید ، حتی عده ای روی درختان نامشانرا حک میکنند ، در سر زمین پر گهر ما برای همین صیغه را رسمی ساختند  تا حرامزاده هایشان به رسمیت شناخته شوند ، برای همین چند زن وحرمسرا رواج پیدا کرد تا نامشان بماند، نامی که تنها کارش دزدی ،  کشتن ، بردن ، خوردن وغیره میباشد .
خانواده مهاجری را میشناختم که تنها چهار نفر بودند یا پنج نفر معلوم نبود ازکدام سر زمین به کشور ما آمده ودرآنجا مقیم شده بودند ، یک مادر بود چهار فرزند ، آما آنچنان از ( خانواده ) حرف میزدند که گمان میبردی مثلا نسب آنها به پادشاه رومانی میرسد !!!  وما خجالت میکشیدیم بگوییم مثلا دایی مادر بزرگ ما میرزا آقا خان کرمانی بود ، کسی اورا نمینشاخت !! آهان همانکه سرش را بریدند ودورنش کاه کردند ، هاها هاها این اصالت نبود ! یا فلان  تاجر که معنی دیگرش دزد است آنچنان فرزندانش باد وفیس وافاده میکردند که نگو ونپرس کسی اهمیتی نه  به اکتشافات میداد ونه عقل وشعور . تنها سکه ها بودند که حرف میزدند وخورشیدرا نورانی تر میکردند .  امروز هم چیزی عوض نشده است همان فلان ابن فلان ابن فلانی دارد ممکت مارا تکه تکه میفروشد ما هم روزی مانند سوئد ونروژ ودانمارک وفنلاند  چند سر زمین را تشکیل خواهیم داد وزبانمان نیز تغییر خواهد کرد. 
دراین سر زمین هم عده ای از کشورهای اسکاندیناوی  امدند مدرسه ساختند خانه ساختند اما زورشان بسر این قوانین احمقانه وبی ربط این مردم نرسید عطای خورشید درخشانرا به لقایشان بخشیدند ورفتند به نبال کشف ( سولار) قانون جنگل باید حاکم باشد مهم نیست تو کی هستی واز کجا آمده ای ، وایکاش شیر شیر بود نه روباهی پیر . پایان 
ثریا ایرانمنش / اسپانیا / شنبه 15 اکتبر 2016 میلادی.