من کمتر وارد جریانات سیاسی ویا مذهبی ویا حتی ورزشی میشوم چون ورزش هم امروز یکنوع سیاست است وباج دادن به کشورهای مورد نظر .
چیزیکه مرا ودارباین نوشتار میکند این است که ، من درحال حاضر دریک سرزمین مسیحی وکاتولیک زندگی میکنم سرزمینی که بنیان گذار کشتار وانزیکیسیون مذهبی بود ، وامروز اینهمه آزادی وآزادگی ودموکراسی درآن جاری است در این گمانم که از درون قرون وسطی یک رنانس برخاست برای تمام سر زمینهایی که دچار خفقان مذهب بودند ، البته هنوز هم در بعضی از کشورهای اروپایی عده ای هستند که با زجر وشکنجه خود واطرافیان میل دارند ، خدای خودرا به بهمه بقبولانند، عده ای هم خودرا نمایند بر حق حضرت عیسی میدانند و میگویند که از او دستور مستقیم میگیریم ، ( همانگونه که مرشدان وراهبران شیعه از امام زمانشان دستور میگیرند ) این کور بینی وکور دلی را نمیتوان دین ویا مذهب انگاشت این یکنوع ایده لوژی وحشتناک است من نمیدانم یک انسان چگونه میتواند بدون بکار بردن حواس پنچگانه اش وبدون استفاده از معلومات حسی چیزهارا درک کند؟
خوب بنا براین در حال حاضر میتوانیم بگوییم که این زمان دوبرابر آن زمان شده است ، عصر جاهلیت وعصر بربریت ، ما زمانرا همگونه که میگذرد اندازه گیری میکنیم ، گذشته رفته است فردا تقدیر دیگری میسازد ما امروز را باید بسازیم برای فردایمان ، چیزهای گذشته وآینده وجود ندارند ، این ماهستیم که ازآنها افسانه میسازیم ویا پیش بینی فردا را میکنیم ، تا آنجا که همه مردم درجستجوی زندگی سعادتمندانه خویشند هیچکس در اشتباه نیست وگناهی هم نکرده اند ، باید به دنبال چیزهایی برویم که تکرار اشتباهاتمان نباشد یک شخص درزندگی هر چه بیشتر مرتکب اشتباه شود کمتر عاقل است ، چزا که به همان اندازه از حقیقت به دورشده وخود را مغبون میکند .
عقل بما میگوید ، خدا خود نیکی است ، وخود حقیقت است اگر کسی میل ندارد دراین راه گام بردارد وخودرا کاملا پاک نسازد نمیتواند چیزی را ابراز کند که خود فاقد آن است .
قرون وسطی ، تا اندازه ای کش دار است بیش از ده قرن از سقوط رم به دست اقوام وحشی تا سقوط قسطنطنیه وبه دست ترکها در قرن پانزدهم این زمانرا دربر گرفته است ووارد شدن به آن دنیا وآن زمان حکایتی طولانی است حال باید از زمان پیشرفت گفتگو کنیم ، دوهزار سال پیش حمام نبود اما حکمت بود ، فلسفه بود ، من ترجیح میدهم یک حمام باشد تا مشتی الفاظ بی معنی، قرون وسطی قرن تاریکیها بود ، باز گویا ما به همان قرن برگشته ایم ووارد عصر تاریکیها شده ایم ،کم آبی ، کمبود مواد غذایی ، وچه بسا دوباره حمام ها یکی شوند وگله گله باید برای شستشو وارد یک دخمه شویم ، درعوض ادیان حاکمند ،
چندی پیش پاپ فرانسیسکو به دیدار چند زن بدکاره رفت که روزی کارشان خود فروشی بوده وحال توبه کرده بودند ، کسی نه آنها را شلاق زد ونه به زندیق کشید او با احترام با آنها رفتار کرد واز اینکه دنیای گذشته را رها کرده وحال توبه نموه اند ابراز خوشحالی نمود .
امروز خوشبختانه دیگر آن دوران سیاه در اروپا گذشته ودیگر از ایسلند تنا سیسیل یک دین حاکم نیست ، همچنانکه از لهستان تا پرتغال همه یکی بودند وابدا مهم نبود که شخص چه زبانی دارد وچه ایده ای .
امروز کلیسا بکار خویش مشغول است ودولت بکار خود سرگرم ومردم به هرگونه که میل دارند لباس میپوشند ، مشروب مینوشند ، آواز میخوانند حتی درکلیسا میرقصند وگیتار میزنند ، این همان سر زمین انزیکیسیونیزم بود که به یکباره همه چیز را عوض کرد واین مردم بودندونسل جوان که دیگر فریب نمیخوردند .پایان
15/08/2016 میلادی