یکی را عسس بر ستون بسته بود
همه شب پریشان ودلخسته بود ...."سعدی"
ظاهرا به پایان دنیا نزدیک میشویم ، وعده ای هم مانند من به پایان عمر خویش ، تا همین جا هم زیادی زیستم ، دردوروز گذشته شانزده هزار هکتار زمین در اطراف من آتش گرفته بوده ونیمی هم در سرزمین پرتغال ، زیستن درمیان آش وخون لطفی ندارد روز گذشته مجبور شدم یک قابلمه مملو از خورش قورمه سبزی را به درونن سطل زباله بریزم ! از سر لطف سبزیجات خشک شده صادراتی !! تلخ مانند زهر مار ، هیچ چیز از این قوم وولایت وقیح بعید نیست ، که کسانی را هم درخارج دارند بکشند ، یا تیر غیب ویا باخوراکیهای صادراتی !! وامروز صبح مجبور شدم شیشه مربای انجیر را که لبریز از کپک بود به دنبال قورمه سبزیها بیرون بیاندازم !! مربا درون یخچال بود ! برایشان مهم نیست ، این قوم آدمخوارند وخونخوار به همانگونه که کله ودست وپاهای گوسفند بدبخت را به نیش میکشند ویا زیر دوری برنجشان میگذارند ، ویا بره های تودلی را درسته قورت میدهند ، به همان اندازه هم از کشتن لذت میبرند ، با خون زنده اند ، در خارج فروشگاه هایشان ( خودی ) غیرخودی است اگر ترا نشناسند ، برایشان مهم نیست آن علف سمی را بتو با قیمت سر سام آوری بفروشند . بنا بر این دیگر از خیر وهوس غذاهای ام القراء اسلامی گذشتم وعطایشان را به لقایشا ن بخشیدم ، به همانگونه که درروابط ورفت وآمد باز هم خودی وناخودی دارند در مواد غداییشان هم به همین گونه رفتار میکنند .
آتش سوزی های عمدی ویا غیر عمد ! بی آبی ، کمبود مواد غذایی و سبزیجاتی که با فاضل آب رشد میکنند ویا باکود های شیمیایی ، هربرگ جعفری باندازه یک گل صد پر است ، هندوانه ها همه یکدست ویکرنگ ، تخم مرغها درکارخانجات با نشاسته وسایر مواد درست شده وبسته بندی میشوند ، سیب زمینی هایی که باید از زمین برداشته شوند همه سمی ، گند مزاری هم دیگر نیست ، منهم دیگر نیستم تا شیوه غذا دادن ( آنهارا) آن دیگران یک درصدی را ،به ما بردگان ببینم ویا بیازمایم .
امروز احساس کردم ماننددهمان " زامبیایی: که درفیلم مرحوم مایکل جاکسون دیده ام تکه تکه از وجود وپیکر ما جدا شده ومیافتدو ما هنوز به امیدی به راه خود ادامه میدهیم .
خوب من خوب میدانم با نبودن من ، خدا هم زنده نخواهد ماند ، حتی برای یک لحظه اگر من نابود شوم ، او نیز نابود خواهد شد ، اورا من ساخته ام ، بامهر ، با عشق ، او خدایی یکدست وپاک وبا روح بزرگ است من نتوانستم با مفهوم مذهبی غرب وشرق ، خدایی را بشناسم که غیر قابل تحمل باشد ، اما آنهایی که خدارا ساختند وبما نشان دادند چیزی وحشتناک وغیر قابل تحمل مانند همین کاندیدای ریاست جمهوری غرب !!!خدای من ریشه واصالتی دارد واندیشه هایش وسیع که آنهارا بصورت حقیقت درمیاورد ، او آدم نمیکشد ، زهر هم داخل غذاها نمیریزد ، تا دیگرانرا بکشد ، او زمینی را که بما داده تا پر بار وپربرکت سازیم آتش نمیزند ۀ او بچه های کوچک را ودار به خود فروشی وتجاوز به عنف نمیکند ، نیروی او غیر قابل تصور است او در هیچ مواردی هیچ چیز را تفکیک نمیکند ، آن روحی که بما عطا شده بعنوان نهاد پاک ونمایش اوست ، حال این خدا ناگهان در کتب مقدس در داستان یوسف وبرداران بشکل طعنه آمیزی بیان میشود ، چیزی که تنها شاید در حکمت وشعار مشرق زمین باشد آخ ، که چقدر به نیروی این کلمات احتیاج دارم ، وچقدر برای همدردی با من صبورند .
بسا کس که از گردش آسمانها
در این خاکدان زاده ودر گذشته
ولی این نگون بخت ، برجای مانده
چو سنگی که سیلابش از سر گذشته
من همان بر ستون بسته روزگارم که به تماشای خلق ایستاده ام تا روزی که روحم بر فراز آسمانها به پرواز درآید .ث
ثریا . اسپانیا /12/08/2016 میلادی / .