روز گذشته ناديه براى يكماه به مراكش رفت تا بقول خوش ماه ،( عيانا ) يا رمضان آنجا باشد ، كمى باو پول دادم تا مثلا اگر فقيرى را آنجا ديد باو بدهد ، مقدار زيادى لباس ،
دوستم. زنگ زد ،پرسيد امسال به لندن خواهى أمد ؟ كفتم نه ! لندن ثريا شده يك دوبى در كنار رودخانه ابدا حوصله وول خوردن در ميان آنهارا ندارم ، همينجا هستم اگر خواستى تو بيا ،
پرسيد الان حال واحوالت چطور است ؟
كفتم : حالم. خيلى خوب است اما گاهى مانند زنى كه باو تجاوز شده ويك بچه حرامزاده را در شكم داشته ومجبور بوده أنرا كورتاژ كند ، حال تهوع بمن دست ميدهد ، خوشبختانه. اينجا ميوه زياد است ، من ميتوانم با ميوه ها ى تازه خودمرا تميز كنم !!!!؟ .
روزه نميتوانم بگيرم خيلى ميل داشتم كه روزه بگيرم ،اما بخاطر (آسم ) ومصرف سه گانه اسپرى درست نيست ،اما شبها به دعاها گوش ميدهم ،بياد آن ايام ، ماه رمضان برايمان چقدر خوب بود ، همه جا ساكت ، موسيقى بود راديو برنامه داشت تا روزهاى نوزدهم تا بيست وچهارم مناجات خواجه عبداله انصارى كه حالا ممنوع شده است ، دكلمه اشعار با صداى زيبا ومهربان فريدون فرح اندوز ، نذرى پختن من در شبهاى احياء وبردن غذا ها بين ديگران بخش كردن ودر كنارش اشك ريختن بخاطر آنهمه فقر ،!!! ، زولبيا باميه . (راستى ميدانى چندين سال است كه من زولبيا باميه خوب نخورده ام )؟
، سپس همه چيز بحال عادى بر ميكشت ،راديوى صداى امريكا مرتب موسيقى پخش ميكرد ، وتلويزيون فيلم داشت ، حالا .... ديگر آيا كسى بفكر فقرا هست ؟ نه بگمانم فقرا گناهكارانند !!!!.
تمام فيلمهاى گذشته را رويهم تلمبار كرده ام ، اما حوصله ندارم حتى يكى را ببينم ، هوا كم كم گرم شده ، اما همينجا ميمانم ، كولر هست ، اگر بتوانم از تپه سرازير شوم به دريا ميروم ، پايين استخر هست ، بعلاوه بچه ها همه كار ميكنند تعطيلى كم دارند دلم ميسوزد آنهارا اينجا رها كنم وخودم به تعطيلا ت بيايم و يا مجبور باشند هر روز بخانه من سر بزنند تا باغچه هارا أبيارى كنند ، نه ، تنهايى بهترين است ،
دلا خو كن به تنهايى كه از تنها بلا خيزد
سعادت أن كسى دارد كه از تن ها بپرهيز
اگر ميل داشتى ،خانه خانه توست كرم نما وفرود أيى ، من در خدمتم ، ثريا ، ٧ ژوئن 016