چهارشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۹۵

خانه دوست کجاست؟

آسمان شب ، که صد هاهزارستاره داشت 
در زیر پنجه های شوم  مرگ شکست 
هر ستاره ای گریان بگوشه ای بال وپر کشید
دنیا لبریز از ترانه های تو شد  وخامشی شکست
 --------
 باد گرم تیر ماه وزید وهمه چیز را با خودبرد ، حال درختان تهی از برگ با حقارت روحشان شاخه های بی بال وبرگشانرا بر روی زمین میکشند ، وچه ناشیانه وحقیر ، آشیانه سوخت وویران شد ، حال کلاغان قارقار کنان صحنه آسمان تاریک را ناریک تر کرده اند .
تا دیروز کمتر از او از عباس  کیا رستمی حرفی بود ، حال همه از شمال اروپا تا جنوب آسیا بسوگ نشسته اند ، قاتلان در هراسند  همه سکوت کرده اند ، میل ندارند بگویند ما اکراه داشتیم دست به این کوه بزرگ بزنیم ویا ترسیدیم ، عفونت داخلی اورا کشت .
حال باید جئابگوی دنیا باشند ، که نخواهند بود .
اولین فیلمی را که از او دیدم  ( خانه دوست کجاست ) بر روی شعری از سهراب سپهری بود ، کسی چندان لطفی به آن نشان نداد ، هیچکس آن زاویه های زیبا و مهربانی پسرک را ندید ، هیچکس بی تفاووتی مردم ده را ندید وهیچکس خستگی بی ثمر پسرک را که به دنبال خانه دوست میگشت ندید ، این نگاه زیبا ودرعین حال تلخ وطنز آلود را کسی نشناخت ، دومین فیلم او زیر درختان زیتون بود وآخرین آنها گویا ( کپی برابر بااصل بود ) که درپشت جلد آن نوشته بود این فیلم در سر زمین ایران ممنوع است ! !! ومن تنها تکه هایی از انرا دیدم فیلمی که دنیارا تکان داد اما در سر زمین مهر پرو وهنر دوست ایران زمین آب از آبی  تکان نخورد  !
باد تابستان نیمه شب وزید ، وخواب وآرامش مرا بهم زد ، از خود میپرسیدم " خانه دوست کجاست «؟ بامداد خورشید سر میزند سرگرمی مردم تمام میشود ، فیس بوکها خالی میشوند ، توییترها به دنبال سوژه دیگری میروند و در سر زمین مهر پرور ونمونه ایران در تمام جهان ، خبرهای همچنان پنهانند وکودکان دیروز سراغ بادرا میگیرند تا بادبادکهایشانرا به هوا بفرستند . 
امروز صفحات  رسانه های مجازی لبریز از عکس اوست درحالیکه هفته ها پیش در بیمارستان زیر دستگاه تنفس مصنوعی افتاده بود وکسی نمیدانست ، مانند ( آن یکی هوار وجنجال بپا نکرد که آهای مردم به دادم برسید من یکی از فیلمهایمرا فروختم تا مخارج بیمارستانرا بدهم ) !! نه این بازی را بلد نبود باز یرا میشناخت اما خود بازیگر نبود ،

فانوس صبگاهی  در زیر طاق مرمرین آسمان شگفت  ، اما آسمان مان تاریکتر شد .
چه روی داد ه ؟ هیچ ، چون پرنده ای بیجان باین سو آن سو میپرم تا شاید بتوانم این فاجعه دردناکر ا فراموش کنم واین ملت بی تعهد وبی همت وسر انجام بیشعور را که امروز سفره عید خودرا بازکرده اند تا شکم های بزرگشانرا انباشته از مواد وآشغال سازند ، سه روز تعطیلی عید وبرای  من سه روز عزای ملی است ، ما عزیزی را ازدست دادیم که تمام دنیارا تکان داد با چند حلقه فیلم .
در انتظار پیام های تسلیت آمیز ( بزرگان گذشته ) هستم کسانیکه برای آن خوانند درجه چهارم تسلیت فرستادند اما باسکوت از کنار این یکی این قهرمان دنیا گذشتند ، منافع اقتضا نمیکند ، باید با قافله همراه بود ، 
حال دیگر از گذشتگان چه کسی مانده ؟ هیچکس /
فعلا در انتظا ر آمدن جنازه او از پاریس هستم ، چرا در همانجا بخاک نرفتی ؟ کجا برمیگردی ؟ به سر زمین نان وعشق ودروغ !به سر زمین که جنگلهارا میسوزانند وراه را برای شن های صحراهای دوردست باز میکنند تا هوارا تیره تر وتاریکتر سازندومردم درخانه هایشان بمانند ،؟ بسر زمینی که جنگل بانانرا میکشند برای بردن درختان افرا وچوبهای گرانبها و حیواناتی که درون جنگل بی هیچ خطری به زندگی خود ادامه میدهند ناگهان هدف یک تیر از دوردستها قرار میگیرند ، ؟ خانه دوست کجاست ؟ خانه دوست درقلب ماست در سینه ماست ودر اندیشه ماست . 
زنان ومردان دیروز چه ساده وبی تفاوت از کنار این حوادث میگذرند ، برای بقاء خود برای زنده ماندن ، خودرا با گریم جدیدی آرایش داده اند ، گذشته را بکلی فراموش کردند ، ترا ومرا نیز فراموش خواهند کرد . بین منافع کجاست و درکدام قسمت جانوری با تیر جانسوزش در انتظار تو ننشسته است ؟ .

من درآغوش چه کسی خواهم مرد ؟
در آغوشی که پر بها باشد ،
در آغوشی که ماتم گرگان صحرایی را 
در میان سینه پاکشان پنهان نکرده اند 

ترا من با همه اندوهم دوست میدارم 
تو رفتی ای خورشید گرم آسمان 
کاش درآغوش تو میمیردم 
بیا ومرا ازآن تاریکی شهرمردگان 
نجات بده 
نام تو جاودانه خواهد بود بر تارک تاریخ ،

سر زمین ما ، سر زمین ایران ویا پرشیا درتمام جهان نمونه است ، تنها کشوری است که موسیقی درآن حرام است ، تنها کشوری است که زنان نباید آواز بخوانند وتنها کشوری است که درفیلمهایشان حتی درخانه ها مادر از پسرش رو میگیرد وتو این سنت را نپذیرفتی  تمایلی بخود نمایی ودروغ نداشتی با فیلمهایت به درون خانه ها نرفتی ، چون فریب را دوست نداشتی ، خدا نگهدار ای یگانه مرد . ما دیگر به رستم احتیاجی نداریم ، ترا داریم . روانت شاد / ثریا/.
چهارشنبه . نیمه شب  /ساعت 5/18 دقیقه صبح !!5.7/2016 میلادی/.