چهارشنبه، مرداد ۳۱، ۱۳۸۶

شاتل

شاتل

 

شاتل ؛ کار خودر اانجام داد وبه سلامتی وراحتی بر زمین نشست !!!

حال بیایید که دنیای بهتری بسازیم ؟  در سالهای گذشته یک دانشمند بزرگ

فضایی بنام ( مستر  ام روزن ) میخواست دنیای بهتری بسازد , دکتر بسیطی ماهم

هر هفته در رایوی ما میگفت بیایید دنیای بهتری بسازیم فرق این دودنیای بهتر این بود که مستر روزن میخواست همه چیز را ویران کند واز نو بسازد ( دینامیت ) برای او مظهر پاکی

و تمیزی بود ,او ادعا داشت و میگفت ما روزی همه شهر های قدیمی را با خاک یکسان

میکنیم واز نو میسازیم , همه چیز را ویران میکنیم تا دوباره زندگی ر ا بوجود بیاوریم ؛

شرط ( بودن )  ( مردن ) است آدمهای کهنسال میمیرند تا جایشان را به جوانان بدهند!!

اشیاء کهنه از بین میروند تا جای خود را به چیزهای تازه ای بدهند ؛ ما اگر درختان را

نبریده و کوهها را از جای نکنده بودیم امروز اینهمه آسمان خراش نداشتیم ؛ امروز حتی

مانهتان  هم کهنه و قدیمی شده باید همه چیز را ویران کرد ؛ خراب کرد ؛ واز نو ساخت

لندن ؛ پاریس ؛ نیویورک ؛ اگر نرون روم را آتش نزده بود امروز رم باین صورت وجود نداشت

باید همه چیز را ضد عفونی کد ؛ باید پاک کرد .

نمیدانم این آقای رزون هنوز زنده هست یانه اما مطمئن هستم گه شاگردان او بنا به وظیفه فانونی

خود راه اورا ادامه خواهند دادو میروند تا دنیای بهتری را بسازند !! اول از گداگورو های روی

زمین شروع میکنند !!! حال آینده را مجسم کنید من وقابلمه وپیاز معلق بین آشپزخانه فضایی

مشغول پیاز داغ سرخ کردن هستم ؛ بلی از مادر طبیعی خود که زمین میباشد جداشده  همانطور

که از رحم مادر جدا شدیم و معلق در میان خلا ء مشغول یک زندگی نوین هستیم که برایمان تدارک دیده اند .

 

میان اینهمه خون و شب سیاه

ابر تاریک پر باران

چگونه بگذرم تا برسم به آن درخت بید

و چگونه خواهم توانست

با دوستانم

روزها را بهم پیوند دهیم

و چگونه بی تفاوت ؛ از اینهمه ویرانیها

بگذرم ؟!

 

ثریا / اسپانیا        سه شنبه

 

 

هیچ نظری موجود نیست: