دوشنبه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۶

آیه های آسمانی

آیه های آسمانی

 

آنگاه زمین داغ شد ؛ خورشید آتش گرفت ؛

. برکت وفراوانی از آسمان ؛ بصورت

سیلاب سرازیر شد

سبزه ها رشد کردند و تبدیل به مارهای گزنده شدند

تا دور پاهای ما بپیچند

شب همه پنجرها تاریک بود

واشباح ناشناس با خنجری در دست؛

در پشت پنجره ها در رفت وآمد بودند

و از آن پس ؛

زمین مردگان را به فراوانی بلعید

سالها بود که دیگر کسی به ( عشق) نمی اندیشید

همه فاتح شده بودند

دیگر کسی به چیزی فکر نمیکرد

بیهودگی همه را فرا گرفته بود

و بوی خون و باروت در خیا بانها

نوید یک بشارت جدید را میداد

روزگار شیرینی بود برای پیامبران گرسنه

و بره های گمشده عیسی دوباره گرد هم آمدند

تا نان زمانه را ببعلند ؛

و .. هنوز بر فرق سر فواحش

هاله مقدس نورانی میدرخشید

مرداب الکل وافیون ؛ تبدیل به رودخانه شد

گرد ( مسموم ) و سیال به انبوه تحرک ( بیشعوران)

و موشهای گزنده ؛ کرکسهای مرده خوار؛ بر نگارخانه ها

پیروز میشد

مردم !!!

مردمی وجود نداشت

دیگر دلی نمانده بود ؛ تا دلمرده ای پیدا شود

جسد ها دیگر نه راه غربت ونه راه سرزمین رامیشناختند

هیچ نوری ندرخشید ؛ بغیر از یک جرقه ؛

پدران با دختران نابالغشان همخوابه میشدند

و پسران خواهرانشان را به ( زنی) میگرفتند

همه غرق خوشی بودند

دنیا داشت تمام میشد ؛

و تو کجا بودی تا ببینی که دیگر حتی ؛ یک پرنده

به راحتی نمیتواند بر شاخساری بنشیند , و آواز سر دهد

از زندانها دیگر صدایی برنمیخیزد ؛ آنها فقط آواز میخوانند

و تو هنوز بانتظار صدای ( پای آب ) درقعر زمین خفته ای ؟!      از دفتر : این زمان   ثریا

 

1

 

 

 

.

هیچ نظری موجود نیست: