پنجشنبه، خرداد ۲۴، ۱۳۸۶

دلگیری

 

تقدیم : به دوستان هزار چهره!!

 

آنکس که می تواند لذت ببرد آزاد است

و آنکه باخته همیشه اسیر است.

دلم برای شما می سوزد

شما که نیز زندانی و اسیر هستید

امروز دیگر فرقی ندارد که چه کسی هستی

و یا چه کاری انجام داده ای

امروز، روز بگیر و ببند  است

هر که را که می شود ساخت می سازند

و اگر میلشان کشید رهایش می کنند

و این قصه ای است ناتمام

و ریشه در ستمکاری آدمها دارد.

.........

از گفتن دلتنگی ها بیزارم

تکرار این آواز بیقراریها

مرا به خاموشی هدایت می کند

دوران پر شکوه آن باغ کم کم از یادم می رود

امروز در صف (خشکیده ها) !

در کنار وسواس بیماری ها

و درمیان گیجی سر

نمی دانم خوابم یا بیدار؟

دردا که برباد دادیم آنهمه گرمی ها

و ذات خوب خود را

امروز هرکدام بشکل دیواری ایستاده

و راه بر دیگری می بندیم.

 

ثریا - اسپانیا

هیچ نظری موجود نیست: