کریسمس
تولد او نزدیک است، گرچه کسی به درستی نمی داند که در چه تاریخی و درکجا بدنیا آمد.
حال زنگها آوای دل انگیزی سر داده اند. ستاره ای در آسمان درخشید، اما هیچکس بفکر او نیست. در شهری که او پا به عرصۀ وجود گذاشت در حال حاضر بجای شراب، خون جاریست. پرچم های مقدس در اهتزازند و سرودهای مذهبی بر لبان خشکیده. تنها صدای نحیف پیرزنی بگوش می رسد که می گوید: مریم، درود برتو ونامت مقدس باد.
همۀ قهرمانان دیروزی وامروزی گویی از یخ ساخته شده بودند؛ همه ذوب شدند و با آنهمه شکوه جلال وجبروت فرو ریختند. دنیای فعلی روی شانه های (مسیح) استوار است، با همۀ افسانه ها و روایت ها و نوشته ها و وعظ واعظان، مانند یک رودخانۀ بزرگ در فرهنگ جهان روان است. حال واقعی باشد یا تخیلی، این فرد برتار و پود هستی زمان نشسته وکسی در اصالت او شک نمی کند و یا پایه های استواری را که او بنا نهاده ویران نمی سازد. پس باید او را صدر نشین همۀ قهرمانان جهان بحساب آورد که برضد ظلم ونادانیها برخاست و شورش کرد.
حال یک دروغ شیرین و خیال پرور بهتر از هزاران راست فتنه انگیز است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر