عصر ما در حال زیروروشدن است، و زندگی من در
آستانۀ آن حیران مانده است.
خوشا به سعادت آنانكه بخت با انها یاری كرده و بدا به حال
آنان كه بخت از انهاروی بر گردانده....
پیكر تراش هستی تكه ای از ماده را خورد میكند تا اثر دلخواه
خودرا شكل بدهد.
تفسیر...!
بهار گم شده كمتر اینطرفها پیدایش میشود
وظیفه هم اگر برسد گل آنقدر گران ونبید از
آن گرانتر است كه بتوان با چندر غازوظیفه
آنرا ابتیاع كرد.
مرغها فعلا در كریدور اعدام هستند برای انكه
بیمارند و بلبل هم نمیتواند وارد گلخانه ها بشود
تا ببیند كه نقاب را از چهره گل برداشته و بر روی
زنان كشیده اند گلها هم اكثرا رنگ شده و مصنوعی
هستند.
ساقیان مهوش هزاران هستند ودیگر اثری ازآن
خط بنفشه كه منظور تست ، نیست. همه صاف و
تمیزو براق و از نوع نرینه و مادینه تا یار كرا
خواهد و میلش به كدام باشد.
به این كهنه ردا ها ندارند. بهتر است كه یك آتش
حسابی درست كنی وهر چه از این دستكها و
رخت كهنه ها داری به دست آتش بدهی چرا كه فقط
جا گرفته اند.
اشتباه میكنی انكه زحمت كشید به جایی نرسید
و انكه به راحتی رسید هیچ زحمتی نكشید.
بعد هم كدام طریق طلب؟ دلت خوش است حافظ !
جان بیدار شودر عصر اتم هستیم...
هزیان یكروز بیماری وتب...
ثریا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر