دوشنبه، فروردین ۱۳، ۱۳۸۶

نه در هوس آعوش توام

نه در غم آتش تند

شکوفه مید مد از شعر نابم

که آنرا درون سینه دارم

بوسه ام را به هوا میفرستم

تا چشم خلق را کور کنم

من هر جایی نیستم

ای خانه برانداز

خسته ام از این جنگ وستیز

خانه سیاه

زمین تنگ

وکاشانه ویرانه

باغجه پر گلم دستخوش

؛ طوفان

پا تا بسر تشنه ؛ خسته

کجا یاری کند حلقه بازوی تو

پیکر درهم کوفته ام را

رسوای خو.یشم

و به هنگام مرگ ؛ چنگ نواز

آسمان با سیم عشق

به واع مینشیند

تا دست تب آلود تو

نرسد بر پیکر پاکم .

ثریا . فروردین هشتائ شش

هیچ نظری موجود نیست: