پنجشنبه، خرداد ۰۴، ۱۳۸۵

دکتر حمیدی شیرازی

 

شادروان دکتر حمیدی شیرازی از شاعران برجسته و نامدار سرزمین ما بود. او در شیراز و در یک خانواده سر شناس پا به عرصه وجود نهاد.  شاعری بود سریع التاثیر، آتشین طبع و با واکنش های روحی شدید در برابر هر چه که بر او میگذشت ( بگمانم ساکنین جنوب همه این خصوصیات را دارند ؟! )  در عشق صادق  فداکار، و هر آینه کسی باو دروغی میگفت سخت خشمگین میشد، از عشق ودوستی و مهربانی گرفته تا موضوعات سیاسی واجتماعی.

 

در نامه ای به مرحوم فریدون توللی مینویسد:

 

چون کرم، پیله از تاری که رشتم

درون خانه خویشم به زندان

لگد مالم به پای گاو ریشان

گرفتارم به دست ریشمندان

 

و در نامه ای به دخترش نازنین که در آمریکا بود چنین سرود:

 

مردمی خسته از جهان توزی

دردشان دخل و مرگشان روزی

کار بسیار و رنج کار بسی

نه امیدی و نه کسی به کسی

در دیاری که نیست آدمیش

میکشد درد بیش از کمیش

یعنی آنجا که دل نمیورزند

تو در آنجا چه میکنی فرزند؟

 

من باین شاعر گرانمایه ارادت فراوانی دارم.  هر چند او سخت با شعر نو مخالف و به نیما و سایر شعرای موج نو میتاخت، اما مردی بزرگ، نیک نفس، و یکرنگ و دانشمندی به کمال بود.

 

آن خبر پروازک تزویر گیر

ز ابلهی افروخت هرکجا اذری

تا بیاراید پریشانیهای خویش

از زبان من بر آن زد آذری

بانگ من، آوای من، از نای او

نعره شیری و از نای خری

 

روان او شاد باد.

 

ثریا

هیچ نظری موجود نیست: