شنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۴

افكار پراكنده

بمنابت زلزله ها سیل و طوفان گرسنگان اوارگان و مردم رنجدیده

سراسر جهان .

میگویند ) من نمیدانم چه كسی گفته ( روزیكه خداوند انسان را

خلق كرد باو یك جام لبریز از تمام موهبتهای زمین داد و كل عنایات

خود را شامل حال او كرد و فرمود هرچه در این جام هست نثار تو

مخلوق میكنم و همه نعمت ها را بتو ارزانی میدارم و هر چه در جهان

هست بتو میبخشم توانایی و نیرو زیبایی و عقل و خرد و سر انجام همه

خوشیها رابه ادم دادو هنگامیكه جام پر نعمت ها را خالی كرد ،

قطره ای در جام باقی ماندكه نام این قطره ) نعمت اسایش ( بود و خداوند

ان قطره را نگاه داشت و گفت :

اگر این یك قطره را هم به انسان ببخشم دیگر هیچگاه مرا ستایش نخواهد

كردو در بند خوشیها اسیر خواهد شد و مرا فراموش میكنداو در طبیعت

به ارامش خواهد رسیدو مرا كه خالق او هستم از سپاسگذاری محروم خواهد

ساخت و خود و طبیعت را دچارتباهی میسازد .

پس بهتر است كه من اورا از همه نعمتها سر شار و بهره مند سازم اما بیقراری

و نا ارامی و عدم اسایش را نیز همدم او سازم و هنگامیكه در نهایت بیقراری

بود بمن نزدیك شود .

حال ای خالق ما ای باریتعالی مردم بر عكس بیقراری ها را فراموش كرده و

انچنان به جان طبیعت افتاده كه دیگر نمیتوان فرقی بین خشم تو و دست بشر

را تشخیص داد .

شاید تو را خواب در ربوده بیدار شو و بخود ای و این نعمت های زیادی را

از این مخلوق یا حیوانات ادم نما پس بگیر و كمی به رنج دیدگا برسان شاید

انزمان انها نیز بخود ایند وكمی بتو نیزفكر كنند . امین بامید انروز

پایان

...٫.........٫٫

هیچ نظری موجود نیست: