افكار پراكنده
بمنابت زلزله ها سیل و طوفان گرسنگان اوارگان و مردم رنجدیده
سراسر جهان .
میگویند ) من نمیدانم چه كسی گفته ( روزیكه خداوند انسان را
خلق كرد باو یك جام لبریز از تمام موهبتهای زمین داد و كل عنایات
خود را شامل حال او كرد و فرمود هرچه در این جام هست نثار تو
مخلوق میكنم و همه نعمت ها را بتو ارزانی میدارم و هر چه در جهان
هست بتو میبخشم توانایی و نیرو زیبایی و عقل و خرد و سر انجام همه
خوشیها رابه ادم دادو هنگامیكه جام پر نعمت ها را خالی كرد ،
قطره ای در جام باقی ماندكه نام این قطره ) نعمت اسایش ( بود و خداوند
ان قطره را نگاه داشت و گفت :
اگر این یك قطره را هم به انسان ببخشم دیگر هیچگاه مرا ستایش نخواهد
كردو در بند خوشیها اسیر خواهد شد و مرا فراموش میكنداو در طبیعت
به ارامش خواهد رسیدو مرا كه خالق او هستم از سپاسگذاری محروم خواهد
ساخت و خود و طبیعت را دچارتباهی میسازد .
پس بهتر است كه من اورا از همه نعمتها سر شار و بهره مند سازم اما بیقراری
و نا ارامی و عدم اسایش را نیز همدم او سازم و هنگامیكه در نهایت بیقراری
بود بمن نزدیك شود .
حال ای خالق ما ای باریتعالی مردم بر عكس بیقراری ها را فراموش كرده و
انچنان به جان طبیعت افتاده كه دیگر نمیتوان فرقی بین خشم تو و دست بشر
را تشخیص داد .
شاید تو را خواب در ربوده بیدار شو و بخود ای و این نعمت های زیادی را
از این مخلوق یا حیوانات ادم نما پس بگیر و كمی به رنج دیدگا برسان شاید
انزمان انها نیز بخود ایند وكمی بتو نیزفكر كنند . امین بامید انروز
پایان
...٫.........٫٫
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر