شنبه، آبان ۱۴، ۱۳۸۴

شنبه

به فرزندانی كه در غرب بزرگ شده ویا بزرگ میشوند.

................

میخواهم برای شما با مهربانی و تواضع یك شعر كو تاه تقدیم

كنم كه از یك حقیقت سر چشمه گرفته :

هنگامیكه مانند همه شما بچه بودیم احترام را میشناختیم

بدون انكه اینهمه خوشیهای گوناگون داشته باشیم ،

جواب دادن به بزرگتر ها گناه بزرگی بودما همیشه با ادب

اطاعت میكردیم ،

ما بمدرسه رفتیم و در كنار درس خوب یاد گرفتیم كه احترام

چیست ،

امروز شماها زیاد درس میخو انیدو یا خوانده ایدباید فرهنگ

داشته باشید ،اما هنگامیكه به احترام میرسید برای ان علمی

وجود ندارد ،باید انرا یاد بگیرید .بچه ها همه بچه هستند در هر

سنی كه باشند و پدر و مادر ها همیشه پدرو مادر میباشند در هر

سنی كه هستند .

هیچ چیزی باندازه احترام پدر و مادرها را خوشحال نمیسازدو هیچ

هدیه ای به اندازه احترام به انها نیرو نمیدهد.

ظاهر انها همیشه پراز خوشحالی است اما اگر درون انها را ببینید

در تنهایی خود گریه میكنند.نشان میدهد كه همیشه زجر میكشند

غمگین و دردناك است و بیشتر از همه غیر انسانی كه انها نمیتوانند

محبتی را دریافت كنند زمانیكه پیر میشوند.

نوه ها مادر و پدر بزرگها را دوست دارند تا وقتكه بچه هستند ،

اما همانطور كه بزرگ میشوند عشق انها كمتر میشود طبیعی است

كه پا به دنیای جدیدی میگذارند.

اگر روزی پدر یا مادر بزرگ به انها اعتراضی بكنند فورا جواب میدهند

) كه تو نمیفهمی نه تو ونه بقیه پیرها شما قدیمی هستید و كهنه فكر (

ان گاه سر افكنده و غمگین تنها میمانیم و ارزو میكنیم كه خداوند مارا

زودتر صدا كند خون گریه میكنیم بدون انكه كسی مارا دلداری دهد .

اگر با انها باشیم صبح زود با صدای بلند میگویند:

كسی توی این خانه از دست سرفه های پدر بزرگ ) مادر بزرگ ( نمیخوابد

این گفته برای خیلی ها پیش امده و خدا میداند كه چقدر زجر كشیده اند

از شما خدا حافظی میكنم با اشكی كه در چشم دارم و اغوشی پراز محبت.

عمر سعادت همه شما دراز باد .

.......٫..........


هیچ نظری موجود نیست: