یکشنبه، دی ۱۰، ۱۳۸۵



سال نو

سر آغاز سال نوی مسیحی و دوری از سال گذشته وهمۀ آنچه را که برما رفته پشت سر می گذاریم و فصل تازه ای را آغاز می کنیم. روز اول سال نو (مخصوص) مسیح می باشد که عده ای آنرا مقدس می شمارند. امروز کم کم این رسم و آئین بر افتاده و از اهمیت بزرگی آن کاسته شده و در عوض

تبدیل به یک خوش گذرانی بزرگ شده که درطی آن می نوشند، می خورند و هدیه ها رد وبدل میکنند. فروشگاهها و فروشندگان هم کالا های تلمبار شده در انبار ها را به زور تبلیغات بخورد مردم می دهند و هر کس به فراخور حال خود جشنی برپا می کند.

اما هیچکس بفکر سال کهنه نیست، سال پیر شده که راهی دیار نیستی می شود. همه بفکر سال نو وآیندۀ بهتر!! می باشند. زنگها آهنگهای دلپذیری می نوازند و سال پیر را بدرقه می کنند. هر بار این آوای زنگها در دل من ایجاد اندوه و غصه می نماید، چرا که سالی دیگر بر سن ما اضافه می شود و بسوی سرازیری می رویم.

بلی سال کهن دامن کشان از بر ما می گذرد، چه وجودش برای ما گرامی بوده و یا تلخ، بهر روی میرود تا جای خود را به نو بدهد. زنگهای ساعت و ناقوسها درد شدیدی در دلم ایجاد می کند، دردی که کمتر کسی از آن باخبر است.

سال نوی ما با بهار و شکفتن ها و زنده شدن طبیعت شروع می شود، اما هیچ ناقوسی به صدا در نمیآید بغیر از (دعا). کمتر کسی به نشاط و پایکوبی بر می خیزد. هیچکس اسباب سفر سال کهنه را نمی بندد. همه بانتظار یک سال (خوب وپر برکت) دست به آسمان بلند می کنند و از خداوند میخواهند که به آنها (همه چیز) بدهد!

همه چیز زیر غبار فراموشی رفته، حتی شاخه های سنبل که سمبل بهار وعید ما بود هم اکنون در وسط چلۀ زمستان و در سرمای دی وبهمن به کمک گلخانه ها برای سال نوی دیگران به بازار میآید. سنبل نیز ( مسیحی ) شد!

همه چیز زیرو رو شده، حتی سنتهای خوب ما، و حال باید زیر صدای زنگها خود را به شادی آرایش دهیم تا کودکان خانواده را خوشحال سازیم و خود را دلخوش که ماهم (عید وسال نو) داریم.

خوب! پس جامی بسلامت سال 2007 بنوشید و سال نو را با خوشی و طرب آغاز کنید و دست دوستی ویگانگی بهم بدهید و دعا کنید که جنگها تمام شوند و حرص و طمع آقایان رو به زوال بگذارد تا شاید دنیا روی آرامش ببیند.

سال نو بر همه مبارک باد.

هیچ نظری موجود نیست: