چهارشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۵

فتح الفتوح

 

در زمان ساسانیان، هنگامیکه اعراب به ایران تاختند وشاه ساسانی فرار را برقرار ترجیح داد، پایتخت با همه ثروت آن به دست اعراب از نوادگان بنی امیه افتاد و به همین دلیل نام آنرا فتح الفتوح نامیدند.

 

ایرانیان در آن زمان کوشش بسیار کردند که از ریشه کنده نشوند و کمتر به آیین اعراب تن در دادند.  در زمان هارون وپسرش مأمون آداب و رسوم ایرانیان دوباره معمول شد.  طرز لبا س پوشیدن، غذا خوردن، نواختن موسیقی و جشن عید نوروز که رسم ایرانیان بود از نو دوباره زنده شد.  با همه اینها عده ای سخت تمایل داشتند که "عرب زاده"  باشند و حتی شماری از آنها زبان فارسی را ترک گفته  و بزبان تازی سخن میگفتند و نوشته ها وآ ثار خودر ا با افتخار !!! تمام به زبان جدید عرضه میداشتند.

 

در آ ن زمان اعراب حتی نمیدانستند که با اینهمه ثروت باد آورده و غنیمت مفت چکار کنند و چگونه آنها را اداره نمایند.

 

مردی بنام  "مرزبان" اداره ای را بنا نهاد بنام (دیوان مالی  که با رسم ورسوم ایرانیان و بزبان فارسی اداره میشد.  سپس مردی بنام (صالح)  که از اسیران سیستان بود آن اداره را از ایرانیها گرفته وبه اعراب منتقل کرد.

 

در تما م این مراحل اعراب سعی داشتند که دست ایرانیان را از مراکز مهم کوتاه نمایند و نگذارند که آنها به جایی برسند.  با آنها بد رفتار ی میکردند، آنها را به بردگی میکشاندند و به زنهایشان تجاوز میکردند و ..... داستان ادامه دارد.  وهنوز هم در سر زمین ایران زمین زنان ودختران مورد استفاده اعراب واعراب زاده ها قرار گرفته و همه نوع استفاده ای از آنها میشود.  فتح الفتوح از نوع دوم وتازه.

 

همان روز

 

هنگامی که اربابا ن، بردگان خود را به زنجیر ظلم می کشند و آنها را به قفس می اندازند،

آ نها کم کم به قفس و زنجیر خود خو می گیرند و خیلی کم به آ زادی می اندیشند.

 کوها، دریا ها ناله میکنند، جنگلها فریاد می کشند،

آ سمان خاموش وتاریک، گا هی برقی در آ ن می درخشد.

این روشنی ماه نیست،

شعله ای است که از آتشی بر می خیزد.

فریادی است در یک سکوت مرگبار

بر زبانها جاریست،

"ما را چرا به اسارت گرفتید"؟

ستاره ها میگریند، برای آنکه فرو می ریزند.

آنها از دامن مادر میروند

و می گریند ومیگویند: ما این نبودیم  که هستیم.

 

ثریا / چهار شنبه سی ویکم ماه می

هیچ نظری موجود نیست: