یکشنبه، دی ۱۱، ۱۳۸۴

ژانویه دوهزارو و شش

جامها به هم میخورند

شرابهای رنگین در ان

شادیهای رنگین بوجود می اورد

در زیر ددخت اذین بسته مصنوعی

همه دستها به جام لبریز از شراب است

همه سرود عشق و شادی و پیروزی

برای اینده میخوانند

همه چیز مصنوعی است حتا خنده ها

و در انسوی دنیا اما دست وپای ملتی

در زنجیر باشد ایا طنین جام ها انعكاسی

پیدا میكند

ایا سرود پیروزی خوانده میشود و اواز های

دل انگیز بر جانها مینشیند

هنگامی كه دست و پای ملتی درزنجیر جهل

با شد ایا سرودی دلكش بر لبها جاری است

ابر های سیاه اسمان راپوشانده

روح من نیزافسرده

چرا باید اینهمه بردگی را تحمل كرد

چرا دیگر سرود پیروزو صدای پارگی زنجیرها

بگوش نمیرسد

ایا باید بانتظار لطف ان مرد نامریی نشست

یا بامید ان باشیم كه زنجیر ها در اثر مرور زمان

زنگ زده و فر سوده شده و خود بخود ازهم بگسلند

//////،،

كشتی ما غرق شده و ماهر كدام سوار بر یك تخته

روی دریا شناوریم بامیدانكه به به ساحل امن برسیم

ناخدا نیز با كشتی به عماق اب فرو شد

همسر نا خدا دربی خدایی خود نیز غرق شد

و فرزندان... همه گم شدند .

هیچ نظری موجود نیست: